مصاحبه با جناب آقای دکتر مجید صفاری نیا – استاد تمام دانشگاه – دکتری تحصصی روانشناسی

در ارتباط با سریال افعی تهران

سریال افعی تهران یک سریالی در ژانر جنایی هست، البته گاهی  بخاطر نشان دادن مسائل اجتماعی ای که در فضای جامعه وجود دارد یک کمدی تلخ نیز محسوب میشه.و به همین دلیل بازیگرانی مثل پژمان جمشیدی که کمدین هستن نیز در اون نقش آفرینی می کنند. این فیلم نامه توسط پیمان معادی نوشته شده و خودش بازیگری هست که در واقع داره فیلم نامه خودش رو بازی میکنه. من قبل از اینکه این سریال ساخته بشه تمام قسمت های فیلم نامه اش رو خوندم و از بعد اجتماعی و روان شناختی  اون رو بررسی کردم. پیشنهادهایی را طی یک جلسه 4 ساعته با حضور کارگردان فیلم آقای سامان مقدم و فیلم نامه نویس و بازیگر اصلی فیلم آقای پیمان معادی و مدیر عامل فیلم نت آقای علی سرتیپی و همچنین مدیر تولید فیلم نیز ارائه کردم، خوب یکسری موارد در این فیلم نامه بود که احتمالا اصلاح شده مثل پایان فیلم  و همچنین بعضی صحنه ها ، دیالوگ ها و یا لوکیشن هایی مثل دفتر روان درمانگر پیشنهادهایی رو دادم، مثلا قرار بود شخصیت های اصلی درمانگر و مراجع در کافی شاپ هم رو ببینند که آن صحنه تبدیل شد به اینکه ماشین خانم دکتر خراب بشه و اونها اونجا همدیگه رو ببین.  در واقع نقش من در این سریال بیشتر در بعد مشاوره بود قبل از ساخت فیلم و به به تهیه کننده و کارگردان و فیلم نامه نویس و بازیگر پیشنهاد کردم که زمان ساخت فیلم کارگاهی رو براشون برگزار کنم که در واقع اون دیالوگ هایی که بین روان درمانگر و مراجعش رد و بدل میشه کاملا بر اساس اصول درمان مشاوره باشه که دیگه در وقت اجرا از بنده دعوت نکردند.

از نکته های حائز اهمیت این سریال این هست که اولا مراجعه کننده مرد هست و این در فضای مراجعه کنندگان روانشناسی کمتر دیده میشه و معمولا آقایان تمایلی به مراجعه و یا درمانگر خانم ندارن و این یک اتفاق خوب هست که در فیلم نمایش میده، که درمانگر خانم و مراجعه کننده آقا هست، تقریبا هر دو هم در سن میانسالی قرار دارن و این یکی از جنبه های مثبت فیلم هست. در خصوص لوکیشن انتقادهایی وجود داره که فضای کلینیک خیلی شیکه، وقتی بررسی کنید میبیند مطب فروید هم خیلی شیک بوده، کلینیک یونگ هم خیلی شیک بوده، شیک بودن به معنای این نیست که اون رو به عنوان خط قرمز و یا رد فلگ در نظر بگیرید.  اما تماس های چشمی بین روانکاو و درمان جو برقرار میشه و یا توصیه ای که درمانجو به درمانگر میکنه که بیا باهم دوست بشیم مواردی هست که ممکنه اشکال داشته باشه، اما احتمالا پایان این سریال به نفع جامعه روانشناسی و روانکاوی هستش. در بخشی از فیلم می بینیم که اون نویسنده یا کارگردان برای اون خانم روانکاو کتاب و سی دی هدیه میاره و روانکاو رد میکنه و میخواد جنبه های رفتاری و اخلاقی رو رعایت کنه، به هر حال من دفاع نمی کنم ولی به نظرم جنس این سریال نوعا به نفع جامعه روانشناسی است. در واقع باید اشاره کنیم این سریال روانکاوی نیست فیلم نامه در اصل بر اساس ذهنیت فیلم نامه نویس طراحی و اجرا شده. افعی تهران یک فیلم روانشناسی نیست البته می تونه باشه. یک فیلم اجتماعی نیست ولی میتونه باشه این فیلم یک فیلم جنایی است که مسائل روانشناسی و اجتماعی رو در خودش جا داده. بنده همیشه در هر جایگاهی بودم سعی کردم حضور و رد پای روانشناسان رو به جامعه هنری را باز کنم. اما این سریال یک ویژگی های مثبت داره، فیلم نامه ها معمولا متشکل از چندین پیراهنگ هستند ، اولا ما در این فیلم ما یه آدمی داریم که خودشیفته است،  در کودکی پدر و مادرش رو از دست داده و شرایط مطلوبی رو نداشته و در مدرسه تحقیر میشده و الان 50 سالشه و هنوز فیلم خودش رو نساخته و مشکلاتی که در ساخت این فیلم باهاش روبرو میشه مثل مسائل مالی و نفوذهای سرمایه گذار و … یک بخش از این سریال برمیگرده به مشکلات تولید کار خوب در در جامعه ما.

یک بخش از این سریال برمیگرده به کارگردان و رابطه کارگردان  با پسر خودش که  که مدتها پیش پدرنبوده و رفته رفته ارتباط کارگردان با پسرش بهتر میشه.  یه بخش از سریال مربوط به مسائل آموزشی و مسائل تربیتی است، کارگردان که بچه اشو برده مهدکودک و ومیگه من به عنوان والد انتظار دارم مهدکودک نقشی رو در تربیت کودک داشته باشد و این همون چیزی هست که ما بهش خیلی تاکید میکنیم.

یه بخش این فیلم درمورد مسائل اجتماعی است، مسائلی مثل بیکاری و مثلا یک فروشنده سی دی با مدرک فوق لیسانس هنر که داره سی دی فروشی میکنه و نیروی انتظامی میاد اونو میگیره.

 یه بخش این فیلم مربوط به مشکلات دوران کودکی است و رابطه قهرمان فیلم با پسرش در کنار خانم روانکاو داره بهتر می شه، البته ما خیلی نکات کارشناسی و فنی از زبان روانکاو نمی بینیم، دلیلش اینه که اون کارگاه برگزار نشد و به هر حال آقای پیمان معادی هم رواندرمانگر نیستند.

 تصویری که از اون قاتل دیده میشه خانم مریلا زارعی یه آدمی رو نشون میده که خودش در کودکی مورد آزار قرار گرفته، من فکر میکنم جنس  این سریال خیلی به فضای رواندرمانی کشور کمک کننده است، آمارهای بین المللی داره به ما نشون میده که تو یک کلاس 35 نفره 4 دانش َآمور مورد abuse قرار گرفتن، سه دختر و یک پسر. خیلی وقتها شاید ما نتونیم در یک کنگره علمی ، تو یک کتاب یا یک مقاله علمی این مسائل رو به گوش مردم برسونیم ولی این سریال به نظر میرسه داره یک حرفایی رو میزنه در ارتباط با فرزندپروری و تربیت کودک و تاثیری که اون تربیت در آینده آدم ها ایفا میکنه ، که اینها قابل تامل و  بحث هست و من واقعا خوشحالم از این مقوله و میبینم حرفهایی که زده میشه حرفهای قشنگیه، یه وقتهایی زبان ما قاصره برای زدن بعضی حرفها و این سریال داره این کار رو میکنه،  و از طرفی دیگر این سریال یک سریال خونگی نیست و فیلمهای ما ایرانی ها همیشه تو خونه و از این اتاق به اون اتاق رفتن نشون داده میشه و تهش هم به یک مجلس عروسی ختم میشود اما این سریال فضای مترو، فضای خیابان، سرقت در مترو، صحنه فیلمبرداری، اتوبوس، تاکسی، تعاملات مردم در جامعه و خیلی ناهنجاریها  رو نشون میده و سریال سریالی نیست که در فضای بسته خانگی تهیه شده باشه ، تمام خلاقیت این کارگردان و بازیگران این است یک سریال با محور فیلم در فیلم ساخته و خیلی از مسائل اجتماعی و روان شناختی مردم را بهش توجه میکنه مثلا مشکلات اقتصادی، فقر و نفوذ و رانت و فسادهایی که ممکنه در جامعه وجود داشته باشه، اتفاقهایی که در این سریال وجود داره مثل انتفادهایی که در آموزش پیش دبستانی میشه و حتی در مقاطع دیگه که خود اون ناظم مدرسه که خودش آدم آزارگری بوده و بچه ها رو با خط کش میزده و بعدا مورد پرخاشگری کارگردان قرار میگیره. و این ها نکته های عطف سریال هست ، من فکر می کنم در پایان انتقادهای اتاق درمان کمتر بشه. بازهم اشاره میکنم فیلم نامه نویس و کارگردان روانشناس نیستند و قرار هم نیست فیلم روان کاویی و یا روان شناسی بسازند. این سریال داره کمک میکنه به فضای روانشناختی و توسعه و کاربردش در جامعه. نکته ای که به ذهنم رسید در تحسین کارگردان و نویسنده و بازیگر و تهیه کننده اینه که در این سریال وقتی لایف استایل این آدمها رو میبینی از معدود سریالهایی هست که در شبکه خانگی ساخته شده ونسبتا بدون دخانیت هست و کسی درون اون ادای مصرف الکل و سیگار کشیدن رو در نمیاره و به مخاطب القا نمیکنه که الان عصبانی هستی و بیا برو سیگار رو روشن کن و یا در جمع دوستان هستی و داری خوش می گذرونی قلیون و چاق کن.. به رغم اینکه داستان مشکلات اجتماعی و روانشناختی این افراد رو نشون میده، کسی نمیره آرامش خودش رو با سیگار و یا ….تامین بکنه. و شاید همینطور که میگیم دانشگاه بدون دخانیات تا اینجای کار هم  این  سریال بدون دخانیات هست و از نظر من قابل توجه  و به رغم انتقادهایی که به دیالوگها و اتاق درمان وجود داره، به نظرم خیلی از این بخشها قابل تحسین هست.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *