اختلال کابوس (کابوس هاس شبانه)

مبتلایان اختلال کابوس معمولا به آسانی و به طور کامل بیدار می شوند رویاهای روشن و داستان گونه همراه این رویداد را شرح میدهند و این رویدادها در آنان معمولا در اواخر شب ظاهر می شوند. کابوس ها معمولا طی خواب با حرکت سریع چشم ظاهر می شوند.

شکل گیری و روند

کابوس ها اغلب بین سه تا شش سالگی شروع می شوند اما اوج شیوع و شدت آن ها در اواخر نوجوانی و اوایل بزرگسالی است. کابوس ها بیشتر احتمال دارد در کودکانی ظاهر شوند که در معرض استرس های روانی- اجتماعی حاد یا مزمن قرار دارند و ممکن است خود به خود رفع نشوند. کابوس های مکرر در عده معدودی تا بزرگسالی ادامه پیدا میکنند و به یک اختلال مادام العمر تبدیل میشوند.اگر چه محتوای کابوس خاص ممکن است بازتاب سن فرد باشد ویژگی های اصلی این اختلال در همه گروه های سنی یکسان هستند

شیوع

شیوع کابوس ها از کودکی به نوجوانی افزایش می یابد. از1.3تا3.9درصدوالدین گزارش می دهند که کودکان پیش دبستانی آنان (اغلب)یا (همواره)گرفتار کابوس میشوند. شیوع آن در ده تا سیزده سالگی در هر دو جنس افزایش پیدا میکند اما در زنان 20تا29 سالگی روند افزایشی ادامه می یابد(در حالی که در مردان کاهش نشان میدهد)و ممکن است در زنان دوبرابر مردان باشد.شیوع آن با افزایش سن در هر دو جنس رو به کاهش می گذارد اما تفاوت جنسیتی باقی می ماند.شیوع کابوس ها در بزرگسالان ماهانه حداقل شش درصد است در حالی که شیوع کابوس های مکرر از یک تا دو درصد است…

ملاک های تشخیصی اختلال کابوس

الف) رویدادهای مکرر رویاهای گسترده و به شدت ترسناک که همراه با یادآوری دقیق و معمولا شامل تلاش برای اجتناب از تهدیدهایی برای زندگی امنیت یا تمامیت شخصی است که طی نیمه دوم دوره اصلی خواب ظاهر می شوند.

ب)شخص پس از بیدار شدن از رویاهای ترسناک به سرعت حس جهت یابی و هشیاری اش را به دست می آورد.

ج)این آشفتگی خواب ازلحاظ بالینی به ناراحتی یا نقض قابل ملاحظه ای در کارکرد اجتماعی شغلی یا زمینه های مهم دیگر منجر می شود.

د)نشانه های کابوس از اثرات فیزیولوژیکی یک ماده(برای مثال سومصرف یا ماده یا دارو)ناشی نمی شود.

ه)اختلال های روانی و جسمانی همایند نمی توانند شکایت بارز از رویاهای ترسناک را بهتر توجیه کنند..

عوامل خطرساز و پیش آگهی برای اختلال کابوس

عوامل سرشتی:افرادی که گرفتار کابوس هستن رویدادهای نامساعد بسیار بیشتری را در گذشته گزارش می دهند اما این رویدادها لزوما شامل آسیب نیستند و اغلب آنان اختلال های شخصیت یا اختلال های روانی دارند.

عوامل محیطی:محرومیت از خواب یا خواب منقطع و برنامه خواب_ بیداری نامنظم که زمان شدت یا کمیت خواب با حرکت سریع چشم را تغییر میدهند ممکن است فرد را در معرض خطر کابوس قرار دهند.

عوامل ژنتیکی و فیزولوژیکی:بررسی ها روی دوقلوها تاثیرات زنتیکی بر گرایش به کابوس و همایندی آن یا سایر نابهنجار های خواب (مثل خوابگردی)را شناسایی کرده اند.

عوامل تغییر دهنده روند:رفتارهای انطباقی والدین در کنار بستر مثل آرام کردن و تسلی دادن کودک پس از کابوس ممکن است مانع از شکل گیری کابوس های مزمن شوند.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *