افراد هنگام احساس ناراحتی یا خستگی، اغلب شروع به تفکر منفی می‌کنند و این یک مارپیچ را ایجاد می‌کند. شما احساس بدتری دارید و سپس به گونه‌ای رفتار می‌کنید که مسیر نزولی بیشتری ایجاد می‌کند. به عنوان مثال، اگر احساس تنهایی می‌کنید، به احتمال زیاد انتظار طرد شدن یا خصومت اجتماعی را دارید و بنابراین خود را از دیگران جدا می‌کنید. این یک پیشگویی خودکامبخش است که منجر به تنهایی بیشتر می‌شود.

برای مبارزه با تمایل طبیعی ما به تفکر منفی بیشتر در زمانی که احساس تنهایی می‌کنیم، می‌توانید از سؤالات استفاده کنید تا به روش‌های مثبت تری فکر کنید که از سلامت روان شما حمایت می‌کند. گزینه های زیر را امتحان کنید. (توجه: هدف این سوالات پرهیز از مثبت اندیشی سمی است، مانند اینکه به دروغ فقط چیزهای مثبتی برای شما اتفاق بیفتد، یا جملات تاکیدی مثبت خالی، مانند “من کامل هستم.”)

اگر هر یک از این سؤالات جذاب نیست، از آنها بگذرید. من شما را تشویق می کنم به سؤالاتی که طبیعتاً برای شما جالب است پاسخ دهید. اگر متوجه شدید که این سوالات نتیجه معکوس دارند و فقط باعث می‌شوند به افکار مخالف و منفی فکر کنید، ممکن است نشانه‌ای مبنی بر این باشد که باید روی روحیه خود کار گسترده تری انجام دهید.

اخیراً چه کاری انجام داده‌اید که بسیار بهتر از آنچه پیش‌بینی می‌شد به نتیجه رسیده است؟

1-می توانید بر روی یک موضوع کوچک ، اما خاص فکر کنید. به عنوان مثال، من اخیراً ظروف پخت سیلیکونی برای کلوچه خریدم. من سال‌هاست که مافین‌های شکلاتی موزی را به صورت هفتگی درست می‌کنم، اما از لیوان‌های کاغذی استفاده می‌کنم که به هم چسبیده‌اند. من انتظار نداشتم ظروف پخت سیلیکونی تا این حد بی عیب و نقص کار کنند و نمی توانستم باور کنم که امتحان آنها اینقدر طول کشیده است.

2-با ارائه مثال های خاص، این سوال به شما کمک می کند تا از عادت پیش بینی تجربیات  صرفا منفی خارج شوید.

در مورد چه کسی با علاقه فکر کرده‌اید که احتمالاً از شنیدن صحبت های شما لذت خواهد برد؟

تحقیقات نشان می‌دهد که انسان‌ها چقدر افرادی را که می‌شناسند (صرفا به‌صورت علی) از شنیدن صحبت‌هایشان لذت می‌برند، دست کم می‌گیرند. اگر به خاطره‌ای خوش فکر کرده‌اید، با کسی به اشتراک گذاشته‌اید، یا درباره کسی که ارتباط خود را با او از دست داده‌اید فکر کرده‌اید، دوباره با او تماس بگیرید. اگر مطمئن نیستید که آیا آن شخص می خواهد از شما بشنود، شواهد تحقیق این است که احتمالاً این کار را خواهد کرد.

درخواست کمک کردن کار پیچیده نیست. به عنوان مثال، چند ماه پیش، من با یکی از دولت های شهری در کلرادو سخنرانی کردم. همین هفته گذشته، یک ویدیوی سفر در آن شهر را تماشا کردم که به تازگی توسط یوتیوبری که در آن مشترک هستم منتشر شده بود. تعجب کردم که آیا مخاطب من در آن شهر آن را دیده است. می توانستم با او تماس بگیرم تا آن را به اشتراک بگذارم.

3- اخیراً چه زمانی بهترین جنبه های انسانیت را مشاهده کرده اید؟

مردم مطمئناً می توانند ظالم، طردکننده یا شرور باشند. آنها همچنین می توانند مهربان و سخاوتمند باشند. پرسیدن:

چه زمانی به جنبه های مثبت دیگران توجه کرده‌اید؟

چه کسی به شما کمک کرده است؟

چه زمانی کسی به شما فرصت داده است؟

چه زمانی مشاهده کرده‌اید که کسی به شخص دیگری کمک می‌کند؟ مانند باز کردن درب برای کسی که نوزاد دارد.

چه زمانی فردی را مشاهده کرده اید که با پشتکار کار خود را انجام می‌دهد، در حالی که به راحتی می‌تواند آن را بی ارزش کرده یا با تلفن تماس بگیرد؟

چه زمانی در افراد دیگر ظرافت قابل تحسینی را مشاهده کرده‌اید؟

چه زمانی جهش های یادگیری یا رشد انسانی دیگری را در کودک مشاهده کرده‌اید؟

به عنوان مثال، داستان نویسی برای فرزندم پس از اینکه هر بار که سعی کردیم  و او با اضطراب نوشتن دست و پنجه نرم می‌کرد به او کمک کرد آن مهارت را یاد بگیرد.

4-اخیراً چه زمانی چیزی آرامش بخش در مورد جهان طبیعی مشاهده کرده اید؟

چه زمانی چیزی را در محیط خود مشاهده کرده‌اید که صلح آمیز، زیبا یا جادویی بوده است؟ به عنوان مثال، بارش برف، درخت زیبا یا حیوانی که به بچه های خود غذا می دهد.

اخیراً چه زمانی چیز زیبایی را در دنیای ساخت بشر مشاهده کرده‌اید؟

به عنوان مثال، شما در یک کافه با حال و هوای بسیار دنج نشسته‌اید، یا شاهد هنر یا خروجی خلاقانه دیگری بوده‌اید. چه زمانی خلاقیت انسان را مشاهده کرده‌اید که حس سرزندگی و انرژی می‌دهد؟ چه زمانی نظم و همکاری بین انسان‌ها را رعایت کرده‌اید، مثل یک کارمند شهری با یک برف روب که به سرعت می‌آید خیابان شما را در مواقع ضروری باز کند؟ یا، اگر بسته‌ای که سفارش داده‌اید به سرعت درب منزل شما ظاهر شد، ممکن است به همه انسان‌هایی که در ایجاد آن نقش دارند فکر کنید.

اگر برای پاسخ دادن به اینها مشکل دارید، احتمالاً به اندازه کافی کوچک، خاص و شخصی فکر نمی‌کنید. پاسخ های شما باید منعکس کننده شما باشد. به عنوان مثال، اگر به درختان اهمیتی نمی‌دهید، مشاهده شما برای سوال چهار درخت زیبایی نخواهد بود. اجازه دهید پاسخ های شما بیانی از خودتان باشد.

امیدواریم پاسخ به این سوالات احساسات مثبت مختلفی را در شما برانگیخته باشد، مانند غرور، شادی، آرامش یا رضایت.

سعی کنید با استفاده از کلمات عاطفی خاص، آنچه را که هنگام پاسخ دادن به آنها احساس کردید، برچسب بزنید. توانایی شما برای توجه و برچسب زدن به احساساتتان به روش‌های آسان، یک مهارت روان‌شناختی مهم است که انعطاف‌پذیری را تقویت می‌کند و مزایایی را که از مشاهده دقیق خود و دنیای اطرافتان به دست می‌آورید، افزایش می‌دهد. سعی کنید به مشاهدات ظریف فکر کنید و به احساسات خود به عنوان مهارت ها برچسب بزنید نه تمایلی که دارید یا ندارید.

ترجمه: بهاره بزرگ نیا، کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *